مقالات شاهین دهباشی

نقد و توضیحاتی در مورد سمینار رهایی از آشفتگی با ایراد آقای مزدافر مومنی

نقد و توضیحاتی در مورد سمینار رهایی از آشفتگی با ایراد آقای مزدافر مومنی

سمینار رهایی از آشفتگی که آقای مزدافر مومنی در آن به تفضیل نحوه کارکرد ذهن و فکر را توضیح می دهند و بهمراه مثال های علمی و البته مثال هایی از تحقیقات انجام شده در حوزه فرایند های مربوط به بیماری های روان تنی یا سایکوسوماتیک و البته روش های درمان آن ها شنونده را مجاب به پذیرش بنیادی بودن بینش و نگرش انسان در طول مراحل زندگی می کند. و به زبان ساده تر راه حل هایی عملی و موثر در ساخت یک زندگی آرام و ایده آل که قطع به یقین آرزوی واقعی هر فرد بشر می باشد ارائه می دهند.من شخصا در این سمینار دو روزه و هشت ساعته شرکت کردم و قصد دارم چکیده برداشت های شخصی و نکات مهمی که از این رویداد مفید نصیبم شد رو با شما خواننده محترم به اشتراک بزارم.

شروع جلسه با لبخند آرام و پر انرژی آقای مومنی و اقدام ایشان به برگزاری چند دقیقه ای عملیات تن آرامی آغاز شد.
تن آرامی مجموعه ای از اعمال شامل: تنفس آزاد و درست (دم و بازدم عمیق)، ریلکسیشن اعضای مختلف بدن بخصوص گردن، فک پایین و مهمترین قسمت ناحیه چشم و سپس قرار گیری ذهن در حالت مشاهده و در آخرین مرحله بیداری تدریجی از این حالت آرامش بخش می باشد.

بعد از تن آرامی ایشان بلافاصله توضیحی در خصوص عملکرد مغز همه جانداران بویژه انسان در مواجه با خطر و احساس خطر بیان کردند. بطور مثال متوجه شدیم که فرایندی به نام جنگ یا گریز در مغز انسان منجر به حالتی تدافعی و یا آماده شدن برای فرار رخ می دهد که در تمامی جانداران تک سلولی یا پیچیده تر مانند انسان وجود دارد که زمان آن حداکثر در بازه دو تا ده دقیقه می باشد که اگر قرار به ادامه دار بودن این فرایند باشد نتیجه ای جز نابودی جاندار نخواهد داشت و اما بدلیل پیچیدگی های فیزیولوژیک بدن انسان این فرایند می تواند ساعت ها، هفته ها و سال ها ادامه دار باشد و البته این پروسه ی ادامه دار دلیل آشفتگی اکثریت نسل امروزه بشر است.
بعنوان مثال خبر بالا رفتن قیمت بنزین می تواند این واکنش را همانند مشاهده یک جانور درنده در برابر خود بر انگیزد و شدت بر انگیختگی آن می تواند به عواملی مانند تصویر سازی های ذهنی یا خود انگاره ما از هر رویداد وابسته باشد و این تصویر سازی ها از قابلیت ویژه بدن انسان با نام “Self Imagination” قدرت می گیرد.

آقای مومنی پس از ایراد چند مثال موضوع را به قسمت فرونتال لوب از مغز انسان ارتباط دادند که در جانوری مانند گربه 4 درصد از مغز، سگ 7 درصد از مغز و انسان 40 درصد از مغز را تشکیل می دهد. فرونتال لوب وظیفه ارائه افکار خوب یا بد را دارد و البته قادر است پس از تاییدیه گرفتن از خودآگاه انسان آن فکر را به مولوکول تبدیل کند که نحوه این فرایند را بطور خلاصه و با توجه به برداشت های شخصی خودم از صحبت های آقای مومنی توضیح خواهم داد.
بعنوان مثال وقتی شما در ذهن خود تصور می کنید که یک فرد بدشانس هستید و یا شغل خود را از دست خواهید داد، فرونتال لوب که خود این فکر را در ذهن شما ایجاد کرده است، تاییدیه و پذیرش آن را دریافت می کند و در نتیجه مقدمات سلسله واکنش ها و فرایند های پروسه جنگ یا گریز در کسری از ثانیه ایجاد خواهد شد و بعنوان مثال در نتیجه این سلسله واکنش ها، هورمون کورتیزول که زمینه ساز استرس می باشد و عملکرد سیستم ایمنی بدن را متوقف می کند از غدد فوق کلیوی ترشح می شود.
این اقدام بدن کاملا طبیعی و بجاست، چرا که بدن انسان بصورتی طراحی شده که با هرگونه اتفاقی متناسب با آن موقعیت واکنش نشان دهد.
اما چیزی که طبیعی نیست نگرش ما به زندگیست که منجر به پدید آمدن فکر بد شانس بودن در فرونتال لوب ما شده است.

مزدافر در اینجا تشبیه جالبی از به اختیار گرفتن دنیا به دست تک تک افراد بشر بیان می کند و آن به شرح زیر است.
تصور می کنیم دنیا یک دایره بزرگ است که که بنا به ضروریات و جبر هیچ دسترسی مستقیمی برای تغییر آن نداریم و همچنین فرونتال لوب که در این دایره بزرگ به اندازه یک نقطه کوچک می باشد.
بشر قادر است کنترل این دایره بزرگ را بوسیله این نقطه کوچک بدست بگیرد و شرط این کنترل خارق العاده، توانایی تسلط و کنترل بر افکار است که از آگاهی لحظه به لحظه ما از آن چیزیست که به آن می اندیشیم که پس از مدتی به یک الگوی نیمه خداگاه تبدیل خواهد گردید و این بدان معنیست که برای تاثیر بر جهان و شکل دهی آن به آن شکلی که ما می خواهیم، تنها باید فرمان فرونتال لوب را در دست بگیریم.
راه حل پیشنهای آقای مزدافر مومنی ساده تر از آن چیزی بود که تصور می کردم. ایشان گفتند: که تنها باید آگاه باشیم که این فکر بد شانس بودن به سراغمان آمده و بدون کوچک ترین توجهی تنها از حضور آن آگاه باشیم و خواهیم دید چگونه ناپدید می شود.

روز دوم سمینار رهایی از آشفتگی با ایراد آقای مزدافرمومنی

سمینار مانند روز قبل و با خوشرویی آقای مومنی شروع شد و طبق روال قبلی با خودآرامی تمرکز جمعی را به خود متراکم کرد.
با سخن نیکولا تسلا “در غالب ارتعاشات فکر کن” مفاهیم آغاز شدند و این بدان معنی بود که به عنوان مثال برای انجام شکر گذاری که بطور کاملا علمی و اثبات شده تا 50 درصد سیستم ایمنی بدن انسان را فعال تر می کند، نیازی به بیان واژه ها نیست و هستی خود نیروی درونی ما را درک می کند و قطع به یقین نوروپپتید هایی که به دستور فرونتال لوب تولید می شوند و منجر به فعالیت لحظه ای برای تک تک سلول ها هستند، ساختاری در جهت پیشرفت های مثبت پیدا خواهند کرد.
ایشان در توجیح این هارمونی تک تک سلول های بدن (هر سلول در ثانیه، بیش از 3 میلیون کار انجام می دهد) از واژه شعور جسم یا بدن و به لاتین Body Intelligence یاد کردند که این شعور نه تنها در بدن انسان بلکه در در تمام سطوح هستی نیز وجود دارد و برای مثال از حرکت ناگهانی و همزمان تجمع پرندگان یا ماهی ها در طبیعت نام بردند.

مزدافر مومنی اشاره ای به اسکنر های بایوفوتونیک و سایر وسایل اندازه گیری برای پرتو ها و تشعشعات اجسام و موجودات کردند و متوجه شدم که در گستره هستی هیچ مولوکولی وجود ندارد که فاقد ارتعاش و پرتو باشد.”حتی مولوکول های وسط یک سنگ”
مرکز ارتعاشات و پرتو های انسان قلب اوست و حتی مغز نیز به میزان قلب توانایی ایجاد تاثیر و ارتعاش ندارد و همچنین به عبارتی اگر بخواهیم هر قسمت از بدن را به یک سیاره کهکشانی نسبت دهیم(که می تواند نزدیک به واقعیت باشد) قلب به خورشید متصل است.

یوفوریا واحد اندازه گیری میزان لذت ها و به بیان دیگر واحد اندازه گیری سرمستیست.
یک دانشمند که نام او را فراموش کرده ام تحقیقی در مورد میزان لذت ها در افراد مختلف با عوامل لذت بخش متفاوت از جمله: مواد مخدر، اعتیاد به ورزش، الکل و تمامی بهانه های کسب لذت را مورد بررسی قرار داده است و نتیجه به شرح زیر است:
اعداد مربوط به الکل و خنده و شوخی و بسیاری از عوامل سرمستی دیگر در ذهنم نمانده است ولی برای گنگ نماندن حدود یوفوریای مربوط به الکل آن را در حدود 100 یوفوریا در نظر خواهیم گرفت اما دو مورد چشم گیر بطور دقیق قابل بیان است: هروئین که یک آلکالوئید می باشد، و نوعی مراقبه سنگین که مختص مانک های بودائیست(مانک ها افرادی هستند که سالیان دراز در مکانی می نشینند، میزان غذای آنها کم و واکنش آنها نسبت به دیگران کاملا متناسب با واکنش دیگران نسبت به آنهاست، همنشینی با این افراد حتی بدون صحبت حال انسان را متحول می کند، مانک ها جواب سوالات را می دهند اما جواب پایانی و درست و قطعی را در کوتاه ترین جمله بندی ها می دهند).
میزان یوفوریا پس از استفاده های ابتدایی و قبل از اعتیاد سنگین به هروئین در عدد 950 یوفوریا قرار می گیرد.
میزان یوفوریا در در مراقبه های مانک های بودایی بیش از 2000 یوفوریا بوده است و نکته حیرت انگیز اینجاست که سیستم اندازه گیری مورد نظر، قابلیت محاسبه بیش از 2000 یوفوریا را نداشته است.
طی تحقیقات از مانک بودایی سوال شد که به چه شکلی چنین تشعشعاتی تولید و چنین شادی، شعف و مسرتی را تجربه می کنی و حوزه جواب مختصر و کوتاه او کلمه شفقت بود که ورای تمام قدرت هاست.

مزدافر طی یک تمرین عملی، شفقت را به ما آموزش داد که شرح آن را تا جایی که بتوانم به صورت ملموس توضیح خواهم داد:
چشمها بسته، دست ها روی پا ها، کف پا ها بر روی زمین، تمامی عضلات ریز و درشت بدن به خصوص گردن، فک پایین، و ناحیه کره چشم در ریلکس ترین حالت ممکن باشند.

آرام با دست بر روی مرکز قفسه سینه و قلب چند ضربه کوتاه می زنیم و سپس کف دست را بر روی قلب قرار می دهیم، از درون صدای قلب و حجم قفسه سینه را حس می کنیم و به چیز دیگری فکر نمیکنیم(برای منفک شدن از سایر افکار کافیست آنها را مشاهده کنید و متوجه شوید که فکری دیگر در ذهن شماست، خواهید دید که فکر ناپدید خواهد شد.)
حال وجود خود را در درون قفسه سینه و قلب خود حس کنید و پس از دستیابی به این حالت، نزدیک ترین افرادی را که دوستشان دارید در قلب خود جای دهید و از تمام وجود دوستشان بدارید. نگران نباشید قلب شما به وسعت جهان هستیست و به خورشید متصل است، حال افراد بیشتری را در قلب خود جای دهید(تمام افرادی را که تا بحال شناخته اید)، و در اینجا نوبت به افراد و موجوداتی می رسد که نشناخته و ندیده اید، بله تمام جهان را در قلب خود جای دهید و دوست بدارید.

دشوارترین مرحله که می تواند قلب شما را باز و زندگی شما را متحول کند.

تمامی دشمنان و افرادی را که به گونه ای به شما آسیب رسانده اند در قلب خود جای دهید بله شما صورت تک تک آنها را خواهید دید و شاید نتوانید دوستشان بدارید اما فراموش نکنید که این راز خوشبختی و پله اول و مهم رسیدن به کمال است. آنها را در قلب خود بپذیرید حتی بدترین افراد که زیان های روحی و عاطفی بزرگی به شما زده اند و نمی توانید از بدی آنها گذشت کنید.
آنها را ببخشید و به خودتان اجازه دهید که در آغوششان بگیرید، آنها را در آغوش بگیرید و به آنها عشق بورزید.(بله دشمنان و نفرت های سابق شما همان افرادی هستند که هم اکنون به آنها عشق می ورزید.)

لحظه فراموش نشدنی

در برابر این افراد که حال آنها را از صمیم قلب دوست دارید با فروتنی درخواست بخشش کنید بله بخواهید که شما را ببخشند.(تنها در این صورت است که می توانید قلب خود را آماده برای پا گذاشتن در مسیر پاک و زیبای خوشبختی کنید.)
عاجزانه درخواست بخشش کنید و ببینید که شما را می بخشند و شما هم آنها را بخشیده اید.(این موج انرژی در آینده نزدیک پیامد باورنکردنی و حیرت انگیزی را به شما هدیه می دهد.) حال که طی 1 یا 2 دقیقه از این حالت سرمستی خارج شدید و به آرامی و بدون عجله چشمهایتان را از پایین باز کردید، احساس رضایت و شادی خواهید داشت.

در این سمینار 8 ساعته مطالب بسیاری مطرح شد که اگر بخواهم در این جا توضیحات آن را از زبان و برداشت های شخصی خودم بازگو کنم، قطعا امری غیر معمول در دنیای وب و البته مقاله نویسی تلقی خواهد شد، به همین دلیل با معرفی صفحه رویداد های سایت آقای مزدافر مومنی پیشنهاد می کنم در سمینار رهایی از آشفتگی که با ایراد ایشان انجام می گیرد شرکت کنید. در هر حال تمایل دارم سایر سرفصل هایی که ایشان مطرح کردند و توضیحات و تحقیقات ارزشمندی را ارائه دادند معرفی کنم

  • مبحث عدم پذیرش خود انگاره های منفی برای جلوگیری از حرکت چرخه گریز یا فرار.
  • سیگنال های ذهنی انسان در طول دوره های زندگی از کودکی تا بزرگسالی و روش های یادگیری در این برهه ها.
  • معرفی کوتاه کتاب You are the placebo.
  • تاثیر افراد بر ملوکول های DNA آن ها، صرفنظر از فاصله فیزیکی که بین فرد آزمایش شده و DNA او وجود دارد.
  • معرفی شخصیت ها و مقالات دانشمندان حوزه فیزیک و علوم زیستی مانند: دکتر بروس لیپتون و کتاب ایشان به نام بیولوژی باور ها.
  • تونل زنی کوانتومی آنزیم ها در بدن که منجر به جابجایی ناگهانی از فاصله ای به فاصله دیگر، بدون صرف زمان می شود.
  • معرفی WPA یا “World Peace Assembly”
  • معرفی تحقیقات مستندی که در آن افرادی که بیماری های لاعلاج داشتند و دانش پزشکی در مورد آن ها آخرین تیر های خود را نیز شلیک کرده بود. و روش هایی که این افراد مختلف (از لحاظ عقیده و بینش)، در پیش گرفتند و بهبود پیدا کردند(1تغییر فکر-2-…)
    (جهان بیش از اینکه یک ماشین عظیم باشد یک فکر عظیم است و فکر کوچک ترین واحد تجلی یافته آگاهیست که در بستر ذهن شکل می گیرد و منجر به شکل گیری رویداد ها می شود.)
  • مختصری از توضیحات در مورد معادله های ناشی از ارتعاشات در جهان هستی.
  • توضیح در مورد اینکه همه چیز ارتعاش است از جمله نور، صدا، جسم و …
  • بیرون در درون معنی پیدا می کند و بیرون هم درون است.
  • توضیح مختصر در مورد اینکه قوانین هستی تضمین کننده عدالت هستند.
  • هر چه ارتعاشات لطیف تر و قلبی تر باشد موثر تر خواهد بود.
  • توضیح در مورد Sophrology یا علم شناخت و بررسی حالات شعف درونی.
  • توضیحات در مورد امواج مغزی در هنگام شفقت درونی(از حالت بتا به گاما تغییر می کند.).
  • توضیحات در مورد معادله جذر یک درصد از افراد جامعه و تحقیقات عملی در مورد نقش گروهی از افراد در تعیین حالات روانی سایرین و بعبارتی خرد جمعی.
  • جریان قابل استماع از پیش تعیین شده و توضیح در مورد تعداد 7000 فکر که روزانه ذهن انسان را هدف قرار می دهدو بیان آمار 95 درصدی از منفی بودن افکار در بین جوامع کنونی.
  • توضیحات در مورد مبحث نوروجنسیس که در مورد تولید سلول های جدید در بدن است و اشاره مهمی به عدم تولید سلول عصبی جدید دارد در حالی که تمامی بافت های بدن با فواصل زمانی متفاوت (بعنوان مثال سلول های قلب 20 سال یک بار) اقدام به تولید سلول های جدید می کنند.
  • اشاره به قابلیت نوروپلاستیسیتی در نورون ها و سلول های عصبی بدن که به معنای انعطاف پذیری فوق العاده و حیرت انگیز توانایی های از پیش یاد گرفته شده بدن می باشد و بیان اینکه نوروپلاستیسیتی محدودیت سنی ندارد.
  • اشاره به فازی لاجیک عمل کردن نورون های عصبی که به عبارتی به معنای این است که On , Off ندارند و می توانند در یک رنج کم و زیاد یا خیلی کم و خیلی زیاد عمل کنند.
  • بیان تئوری پرفسور ادم سرف که در خصوص فیلمبرداری از آنچه در ذهن می گذر است.
  • توضیحات مختصردر مورد Brain Mapping
  • توضیح کوتاه و مختصر این مفهوم که ما بدن نیستیم بلکه ما بدن داریم یا ما دست نیستیم بلکه ما دست داریم و یا اینکه ما ذهن نیستیم بلکه ذهن داریم و سوالی که پیش می آید: پس ما چه هستیم؟
  • ارائه راه حل های اصلاح خود: 1- مشاهده و گسست آگاهانه اعتیاد های روانی (بعنوان مثال: اعتیاد به عصبانی شدن که پس از گذشت زمانی در وجود انسان نهادینه شده و اگر در موعد مقرر اعتیاد عصبانی نشود، مغز نوروپپتید های عصبانیت را نمی سازد پس در نتیجه بدن با کمبود عادتی مواجه خواهد شد) – 2 …
  • توضیح تشابهات نوروپپتید ها و آلکالوئید ها از نظر اعتیاد به ترشح و تزریق در بدن.
  • معرفی کتاب : Your brain is a river not a rock
  • بیان وجود ارگانل های یک میلیارد برابر کوچک تر از سایر ارگانل ها و توصیف وسعت فضای درون هر سلول.
  • معرفی کتاب ماورای طبیعی شدن من خوندمش، فوق العادست.)
  • و در آخر اثبات این حرف که در زندگی جای هیچ نگرانی ای نیست…

نقد از سمینار رهایی از آشفتگی

متاسفانه آقای مزدافر مومنی با توجه به دانش بسیار بالا، توانایی استثنایی انتقال مفاهیم به دیگران، مانیتیزم شخصی غیر قابل انکار و شخصیت بسیار ارزشمند و دوست داشتنی ایشان، بنظر من توجه کمتری به قشر ضعیف جامعه که شاید توانایی مالی استفاده از کلاس های ایشان را نداشته باشند دارند و بنده بعنوان نویسنده این این نقد با آگاهی به اینکه دانشی که ایشان کسب کرده اند قطعا مستلزم هزینه زمانی، تحقیقاتی و مالی بوده است. باز هم نقدم را بجا می دانم چرا که رسیدن به نتایج بزرگ و پیشرفت های گونه بشر که در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری به افراد کاربلد و مفیدی همچون آقای مزدافر مومنی نیاز دارد، مستلزم فداکاری افراد بزرگ می باشد و حدس می زنم که دوری از “لبه پرتگاه خطرناک” اقدامی فداکارانه تر از تالیف و ترجمه 3 کتاب (خوب و مفید) و برگزاری سمینار برای 70 یا 80 نفر از قشر غالبا مرفه جامعه می طلبد.
آقای مومنی الگوی من در زمینه کسب علم و نحوه زندگی و تفکر هستند و همانطور که با قلم ایشان، گیاهخوار شدم، با دانش ترجمه ایشان با اکهارت تله و سایر کتاب های تله آشنا شدم و البته اینکه زندگی من را تغییر دادند از ایشان متشکرم. “لطفا بیشتر بنویسید تا همه از شما بهره ببرند و به شما فکر کنند” از سمینار های رایگان گذشته شما اطلاع دارم و می دانم که کاری که شما برای گونه بشر و غیر بشر کرده اید با هیچ ترازویی قابل وزن و قیمت گذاری نیست اما خواهشمیکنم زودتر از اینکه دیر بشه بنویسید تا امثال من با دست باز تری گوشه ای از این آشفتگی را صاف کنیم.

توضیحات تکمیلی:
در همایش ایشان برای بیشتر مباحثی که در اینجا من راوی آنها بودم توضیحات علمی دقیق تر و قابل استناد تری بیان شد که البته به همراه بیان اصطلاحات علمی و گاها لاتین همراه بود که بنده امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را در حد معمول بیان کنم. پوزش می طلبم اگر در قسمتی از نوشته هایم جانب امانت در انتقال دقیق مطالب اصلی رعایت نشده باشد.(عمدی نبوده است)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت ، استفاده از سرویس ریکپچای گوگل الزامی است که منوط به خط مشی رازداری و شرایط استفاده گوگل است.

من با این قوانین موافقم.