مقالات شاهین دهباشی

موج سواری بر امواج زندگی با ارائه مزدافر مومنی

موج سواری بر امواج زندگی با ارائه مزدافر مومنی

سلام دوستان. در این نوشته قصد دارم تجربه ای که در دوره موج سواری بر امواج زندگی که با تدریس آقای مزدافر مومنی برگزار میشه رو به قلم بیارم.
این دوره در چهار ترم برگزار میشه و هر ترم شامل 7 جلسه چهار ساعتست (البته اگر درست بخوام بگم 35 دقیقه کمتر از 4 ساعت) شاید از اسمش دقیقا معلوم نباشه که چه مطالبی مطرح میشه اما در اینجا خواهید فهمید.
در این صفحه در مورد جلسه اول از ترم اول خواهم نوشت و سعی می کنم تا جایی که میشه همه مباحث مطرح شده رو بازگو کنم، اما اگر نتونستم کاملا دقیق و با ذکر منابع خارجی ای که مزدافر مطرح کرد بگم من رو ببخشید چونکه ضبط صدا در کلاس های ایشون مجاز نیست و من هم نتونستم همه جزئیات رو یادداشت کنم. ضمنا جلسه اول بیش تر در مورد سوالات افراد در مورد مسائل پراکنده و بعضا بیربط به بحث اصلی بود.
این رو هم بگم که تنها در مورد جلسه اول و دوم این ترم خواهم نوشت و اگر بعد از مطالعه این مقاله به مباحث مطرح شده علاقه مند شدید، پیشنهاد می کنم از طریق سایت آقای مزدافر مومنی در کلاس هاشون شرکت کنید.

کلاس درست مانند سمینار رهایی از آشفتگی با آموزش تن آرامی شروع شد و یک تجربه حدودا 20 دقیقه ای از این روش مراقبه ای داشتیم. (تن آرامی رو در مقاله مربوط به سمینار رهایی از آشفتگی توضیح دادم).
به گفته ایشان سه موضوع اصلی این دوره در مورد مفاهیم: انرژی، شعور و مشاهده بود.

انرژی

درست همانطور که در عنوان دوره از کلمه موج استفاده شده، انرژی نیز همان موج است و برای مثال بدن ما یک انرژی در حال ارتعاش است و البته که صندلی ای که شما روی آن نشسته اید نیز یک انرژی در حال ارتعاش است.(سنگ ریزه ها، سیارات و کیهان همه و همه انرژی های در حال ارتعاش هستند) اما انرژی چیست؟ انرژی یا انتقال انرژی که افرادی با حالت بدنی خاصی ادعای انتقال آن را دارند چیست؟
جواب اینجاست:
افرادی از دسته بیوفیزیکدان ها و دانشمندان متوجه ارتعاشات انرژی از بدن انسان شده اند و دستگاه هایی برای اندازه گیری این انرژی ساخته اند. شاخص ترین های این افراد: (پرفسور هانس اپیگنر که متوجه نیروی نهفته سلولی یا الکتریکی در سلول های زنده شد و همچنین چون در هر جایی جریان الکتریکی باشد، میدان مغناطیسی هم هست، پس سلول های زنده خاصیت الکترومغناطیس دارند. الکساندر گوروینچ که متوجه شد جنین انسان و البته همه انسان ها و موجودات از خود نور و فوتون ساطع می کنند و باعث ابداء شاخه علمی بایوفوتونیکس شد. (بایوفوتونیکس به بررسی نور های حیاتی می پردازد و مختص سلول های زنده است.) سمین دیویدوویچ کرلیان دستگاه عکس برداری کرلیان را ساخت که می توانست انرژی های بدن را مانند نمودار ثبت کند و در چند سال بعد کنستانتین کرتکف همان دستگاه را تقویت کرد و GDV را ساخت که عملکرد بهتری داشت. (کرتکف همچنان زنده و فعال است) )
آندره بویس نیز تحقیقاتی در این مورد داشت و دستگاه بایومیتر یا حیات سنج را ساخت که از 0 تا 18.000 درجه بندی داشت و هر واحد 1 بویس نام گرفت و قادر بود انرژی حیاتی موجود در هر جانور یا سلول زنده (گیاه، انسان، حیوان، میوه) را اندازه گیری کند.

طبق اندازه گیری آندره بویس جانوران خشکی زی 6.500 بویس، جانوران آبزی 5.500 بویس، مرکبات بطور معمول 7 الی 8 هزار بویس، لیموترش 10.000 بویس، نارگیل 16.000 بویس و ابر غذا ها (Super Foods) که بالای 200.000 هزار بویس انرژی حیاتی دارند که شامل: گرده گل(سلول جنسی گل نر 210.000 بویس)، (نکته: بیش ترین مقدار بازجذب انرژی حیاتی موجود در گرده گل زمانی است که آن را همراه با آب لیمو و عسل میل نمایید. گرده گل خاویار گیاهی است پس مصرف زیاد آن صحیح و لازم نیست و حتما قبل از استفاده اطمینان پیدا کنید که به این ابر غذا آلرژی نداشته باشید و اگر حساسیتی به این غذا داشتید حتما از مصرف یک عددی شروع کنید و به مرور می تواند تا یک قاشق چای خوری مصرف شود.) تخم کدو تنبل یا (Pumpkin seed) که علاوه بر اینکه ابر غذا هست، خواص ضد سرطانی بسیاری نیز داراست و بسیار مفید است. روغن نارگیل که 265.000 بویس انرژی حیاتی دارد و برای پوست و مو نیز بسیار مفید است. آب علف سبزه گندم که می توانید در خانه آن را پرورش دهید.
نکات: روغن بذر کتان که بالاترین سطح امگا 3 را دارد بیش از 30 – 40 روز نباید از تولید آن گذشته باشد و البته نباید بیش از روزی 1 قاشق مصرف کرد و توصیه می شود با شکم خالی مصرف گردد و قبل از غذا مصرف گردد و البته یک دوره 40 روزه در سال مناسب است چرا که اگر بیشتر شود به کبد آسیب می رسد.
برای اطمینان از طبیعی بودن روغن نارگیل آن را در یخچال قرار دهید اگر سفت شد طبیعی است و اگر 1 الی 2 ساعت بیرون یخچال بماند دوباره به حالت قبل بر می گردد. (روغن نارگیل طبیعی با سردی هوا سفت می شود، ضمنا از آن برای سرخ کردن استفاده نکنید.)
در بین روغن های گیاهی، مقاوم ترین روغن در برابر گرما، روغن کنجد و آفتاب گردان است (به شرط طبیعی بودن) البته در کل برای سرخ کردن از روغن های گیاهی استفاده نکنید و می توان گفت فرایند سرخ کردن با هر روغنی منجر به ایجاد مواد سرطان زا در غذا خواهد شد.

درمان ریزش مو – درمان کم پشتی مو

یک قاشق روغن نارگیل و یک قاشق آب پیاز را با هم مخلوط کنید و روی سر بمالید و به مدت یک یا دو ساعت روی سر باقی بماند و سپس شسته شود. پس از چند بار تکرار تاثیر آن را خواهید دید.

7 داتو بدن چیست؟

7 داتو یا 7 بافت حیاتی که در بدن انسان قرار دارند و بترتیب، انرژی داتو های مرتبه بعدی خود را تامین می کنند. اولین داتو مسیر دهان تا مقعد است که انرژی داتو بعد یعنی خون را تامین می کند (به این شکل است که غذا پس از گوارش در معده و جذب و باز جذب در روده وارد داتو دوم یعنی خون می شود). داتو سوم ماهیچه، داتو چهارم استخوان، داتو پنجم مغز استخوان، داتو ششم چربی ها(مانند مغز و چشم و غشای تمام سلول های بدن و غدد و هورمون ها که از لیپید ها ساخته شده اند)، داتو هفتم بافت جنسی است. البته که داتو هفتم هنگامی درست عمل می کند که شش داتو قبلی درست کار کرده باشند. طبق یک دیدگاه پزشکی زمانی یک فرد سالم است که از نظر جنسی سالم باشد چرا که به معنی سلامت سایر داتو ها و بافت ها نیز می باشد. نتیجه گیری شده است که وقتی ماده خوراکی ای می خوریم که تقویت کننده داتو هفتم است، پس 6 داتو قبلی را نیز تقویت می کند. و از طرفی در قلمرو گیاهان، گل ها تکامل یافته ترین موجودات هستند که آخر از تمامی گیاهان متجلی شدند و گل ها بالاترین سطح تکامل را در قلمرو گیاهان دارند و همچنین بافت جنسی گل نر که یک ابر غذا هم هست یکی از پر انرژی ترین و قوی ترین مواد غذایی است که همان گرده گل نام دارد.

در حین صحبت ها یکنفر سوالی پرسید که به این معنی بود که تا چه زمانی انرژی موجود در غذا ها باقی می ماند و جواب مزدافر مومنی به این شرح بود که از زمانی که یک سیب از درخت کنده می شود انرژی حیاتی آن کاهشی می شود و این سیب مانند خازن های الکتریکی عمل می کند و در اینجا بحث آنتروپی مطرح شد که به این معنی است که همه چیز رو به زوال است و بدن ما و حتی خورشید هم مستثنی نیستند. در ادامه مثال سیب مادامی که آنتروپی بر سیب حاکم نشده است، سیب همچنان انرژی دارد گرچه لحظه به لحظه همزمان با فساد و ظهور آنتروپی انرژی آن نیز کم خواهد شد.

جواب سوال یکنفر دیگر که در مورد مثبت و منفی بودن انرژی بود:
از نظر فیزیکی جهان ساخته شده است از ماده، انرژی و دیتا یا اطلاعات. دیتا چیست؟
دیتا مجموعه ای از اطلاعات است که به شکل هوشمندانه ای چیده شده است و کاربرد فیزیکی پیدا کرده است و البته که ماده و انرژی فیزیکی هستند چرا که با ابزار آلات فیزیکی قابل اندازه گیری اند و بر اساس اصل نسبیت انیشتین قابل تبدیل به یکدیگرند. به عنوان مثال سیستم عامل ویندوز دیتاست و هیچ گاه نمی توانیم ویندوز را بصورت فیزیکی لمس کنیم، اما ویندوز می تواند سخت افزار فیزیکی (ماده و انرژی ) را کنترل کند و دیتا تلفیقی از اطلاعات و هوشمندی است و به تعریفی ویندوز مجموعه اطلاعاتی است که به صورت هوشمندانه ای چیده شده است و کاربرد فیزیکی پیدا کرده است.
و همچین در حین تماس تلفنی صدای شما که تبدیل به دیتا شده است توسط موج(منظور از موج، انرژی است) الکترومغناطیسی به آنسر دنیا حمل می شود.

دستگاه هایی مانند Ihealth , GDV انرژی های بدن را اندازه گیری می کنند و همچنین عملکرد چاکراه های حیاتی بدن را نیز اندازه گیری می کنند. (این دستگاه ها در ایران نیز در دسترس هستند.)
در علم بایوفوتونیکس متوجه شدند که هر وقت حس مثبت یا منفی در بدن انسان یا هر سلول زیستی دیگر نمود پیدا کند، بلافاصله و در لحظه در حوزه های انرژی آن فرد اثر می گذارد.

همه افراد در هنگام تولد با آورده ای می آیند و این جا نقطه صفر و ابتدا نیست و هر کسی مسیری را طی کرده است که اکنون اینجاست.
بر اساس اصل انحصار ولف گانگ پائولی که کاندید جایزه نوبل فیزیک بوده است: هیچ دو ذره ای در جهان یکسان نیستند. حتی دو اتم هیدروژن که با وجود عدد اتمی یک، و اینکه پر تعداد ترین اتم در کیهان فیزیکیست، باز هم هیچ دو اتم هیدروژن مشابهی را نمیتوان یافت.
اگر به یک سیب بگوییم عجب سیبی است، آن سیب دیگر سیب قبلی نیست و ریچارد پایون اثبات کرد که مشاهده انرژی ها را تغییر می دهد. و به عبارتی وقتی دو چشم شما را نگاه می کند شما جور دیگری هستید. و همه چیز همینجوری است. و جالب اینجاست که اگر تحت شرایطی ذره ای با ذره دیگری مشابهت پیدا کند، ذره دوم در همان لحظه تغییر خواهد کرد و این به آن معنیست که هستی به شکل بی زمان رصد می شود.
هر نگاه یا فکری بر کل هستی اثر می گذارد و منجر به تغییر می شود.

به چه دلیل آدمیزاد بر روی زمین است؟
یکی از آن دلایل نیاز است و این بدان معنیست هر یک از ما (منظور آگاهی فردیت یافته است نه بدن چرا که بدن تنها یکی از چندین کالبد ماست) درجه تکامل متفاوتی داریم.
البته که رنج سوخت اصلی آگاهیست و به عبارتی همه ما پختگی و آگاهی خود را مدیون رنج هایمان هستیم. یکی از مولفه های اصلی آنچه اکنون هستیم رنج است و قانونی نیست که هر کسی که پا در زمین می گذارد باید به یک میزان از رنج یا شادی داشته باشد و این مسئله که دنیا به ظاهر بی عدالت است اشتباه است و در اصل ما بسته به نیازمان به تکامل رنج می کشیم.
فارق از اینکه وضعیت اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی چیست رنج خودش ظهور خواهد کرد و برای هر آگاهی فردیت یافته به شکلی بروز می کند.

ضروریات و نیمه ضروریات و غیر ضروریات در زندگی انسان

در حوزه ضروریات زندگی انسان جبر حاکم است و نمی توانیم تغییری ایجاد کنیم ولی در حوزه نیمه ضروریات می توانیم تغییراتی را ایجاد کنیم و تصمیم و اراده ما تاثیر گذار است. و حیطه سوم که درقلمرو غیر ضروریات است، تمام رویداد ها بر اساس تعامل لحظه به لحظه اجزاء هستی با یکدیگر و بر اساس قوانین هستی روی می دهدو کاملا قانون مند می باشند حال اگر بتوانیم از رنج هایی که به سراغ ما می آیند به خصوص رنج های حوزه ضروریات استفاده آگاهانه کنیم، آگاهیمان ارتقاء پیدا خواهد کرد. انسان ها از لحاظ ماهوی (ذاتی) از یک سنخ از وجود هستند ولی همه ما یکسان نیستیم و حتی هیچ دو برادر دوقلویی یکی نیستند. همه یکسان نیستند اما از لحاظ ذاتی از یک جنس از وجود هستیم

شعور

شعور نیز مانند انرژی یک مفهوم خیالی نیست، وقتی به بدن انسان که تعدادی در بین 50 تا 100 تریلیون سلول زنده دارد و روزانه در حدود 810.000 سلول جدید نیز تولید می شود. سوال اینجاست که با توجه به اینکه هر سلول زنده دارای فضای سیتوپلاسمی ای است که از حدود 95 درصد آب(بجز سلول های استخوانی که 23 درصد آب دارند)(منظور آبی شبیه به آب مقطر است) تشکیل شده است و همچنین در درون این فضای سیتوپلاسمی ارگان های کوچکی وجود دارند به نام ارگانل که هر کدام مسئول یکی از اعمال حیاتی سلول هستند و تعداد زیادی دارند و همچنین با توجه به اینکه اندازه بعضی ارگانل ها عددی در حدود 1 میلیارد برابر از سایر ارگانل ها کوچک تر است (با این اعداد می توان فضای سلول را براحتی به فضای کهکشانی موجود در کیهان ارتباط داد)، اما تمامی ارگانل ها از همدیگر خبر دارند و البته همه آنها همزمان به تناسب شرایط شما با هم هماهنگ عمل می کنند و به عنوان مثال همه ارگانل های بدن شما می دانند که شما در لحظه حال خوشحال یا ناراحت هستید و متناسب با این شرایط شما با همدیگر بصورت همفاز عمل می کنند، این اجزای ریز که گویی ذهن مشترکی دارند چگونه همه چیز را می دانند؟
جوابی جز شعور هستی برای این سوال وجود ندارد و این یعنی غیر از آگاهی شما، یک عامل زیستی هوشمند همزمان وضعیت زیستی شما را کنترل می کند. این ماجرای مدیریت در بین تمامی موجودات و حتی کیهان که شامل سیارات و اجرام آسمانی هم می باشد صادق است.
یک عامل هوشمند زیستی که مادی هم نیست تمام مدت در حال فعالیت است که شعور جسم یا Body Inteligence نام دارد. و البته که حرکت سیارات و کره زمین که با سرعتی در حدود 108.000 کیلومتر در ساعت بدور خورشید می چرخد و همچنین رفتار الکترون ها و اتم ها بوسیله شعور تمامیت یافته هستی هدایت می شود.

مشاهده

مشاهده یعنی بی واسطه حس کردن. مشاهده یعنی عطف توجه به چیزی. مشاهده یعنی درک مستقیم و نیازی به ذکر و یا کلام و عمل خاصی نیست. یادمان باشد که هر موضوعی را در میدان آگاهی قرار بدهیم بیواسطه ادراک و احساس می شود. اگر این عطف توجه تداوم پیدا کند، آگاهی در آن موضوع رشد می کند پس مشاهده یعنی عطف آگاهانه توجه به موضوع یا چیزی.
مشاهده کردن حالتی است که در تمام ادیان و مکاتب طول تاریخ با تاکید اشاره شده است و به عبارتی مشاهده نقطه اشتراک تمام ادیان در جهان است و شاهد بودن در کلاس های آقای مزدافر مومنی از جسم شروع می شود و در قالب نوشته به سختی قابل بیان است و باید تجربه شود تا درک شود اما مشاهده جسم را تا حدودی خوهم نوشت و امیدوارم قابل فهم باشد.
در این لحظه توجه کنید، همانطور که ایستاده یا نشسته اید وزنتان را حس کنید آیا تا قبل از اینکه من درخواست توجه تان را بکنم می توانستید وزنتان را حس کنید و به عبارتی مشاهده اش کنید؟

به احتمال بسیار بالا به آن توجه نمی کردید. سوال دوم: آیا تا پایان روز می توانید بدون اینکه مشاهده به وزنتان را از دست دهید، بطور مستمر این مشاهده وزن را حفظ کنید و وزنتان را حس کنید، احتمالا در حین رانندگی یا استحمام یا کتاب خواندن یا چای خوردن برای لحظاتی و یا بطور کامل وزن را فراموش کنید.
سوال بعدی این است آیا می توانید همه چیز را (مثلا وجود و حضور خود را) مشاهده کنید؟
سوال دیگر: مشاهده چگونه انجام می شود؟
سادست مشاهده با عطف توجه به وقوع می پیوندد. “عطف توجه” لحظه ای نیست که شما وزن نداشته باشید اما آیا تا قبل از اینکه من عطف توجه به آن را از شما خواستم، توجهی به آن داشتید؟
پس مشاهده عطف آگاهانه توجه است.

هر موضوعی در حیطه آگاهی ما قرار بگیرد، احساس خواهد شد و آگاهی مانند چراغ قوه ایست که در انبار تاریکی نقطه ای را که مرکز عطف توجه ماست را روشن می کند و چون نور مستقیم است(مگر در سیاهچاله ها) پس عطف توجه .در هر لحظه ی اکنون در یک نقطه خواهد بود
پس مشاهده یعنی بی واسطه حس کردن و بدون فکر ناظر بودن.

قانون اصل بقای انرژی

طبق این قانون هیچ مقدار انرژی نمی تواند نیست شود و تنها می تواند منتقل یا تبدیل شود و مقدار کل انرژی ثابت است و با توجه به قانون اصل بقای ماده که مفهومی مشابه در مورد ماده دارد، نه تنها شما بلکه تمامی کیهان و اجزاء آن، نمی توانند نیست یا نابود شوند و همچنین با توجه به اینکه پس از مرگ جسم فیزیگی شما، انرژی ای که قبلا از مغز شما ساطع می شد دیگر در آن نقطه وجود ندارد و تنها ابزار فیزیکی گیرنده و فرستنده شما که مغز مادی است موجود است، پس انرژی مورد بحث مورد انتقال یا تبدیل قرار گرفته شده است. و مرگ به معنایی که ما تا بحال به آن فکر می کردیم نیست و نخواهد بود و مرگ نمی تواند پایان هستی برای شما باشد.
بگذار زمین باز ستاند آنچه از آن اوست چرا که من آدمی هیچ گاه پایانی ندارم.” جبران خلیل جبران”

برای اینکه آگاهی بتواند با جهان فیزیکی ارتباط برقرار کند، نیاز به ابزار فیزیکی دارد و بواسطه این ابزار، آگاهی می تواند بودن را تجربه کند. در نتیجه وقتی کسی بدن فیزیکی خود را از دست می دهد، آگاهی همچنان پابرجاست و در مورد بدن فیزیکی تنها آنتروپی حاکم می شود که طبق آن همه چیز در تغییر است و رو به زوال قدم بر می دارد.
در نتیجه ما چه آگاه باشیم و چه آگاه نباشیم پس از مرگ به پایان نخواهیم رسید.

سیگنال های مغزی دلتا، تتا، آلفا، بتا و گاما

سیگنال های مغزی انسان بیانگر حالات ذهنی می باشند و برای مثال در حین مراقبه تن آرامی سیگنال های مغزی پایین می آیند و در سیگنال آلفا قرار می گیرند، این سیگنال ها در هنگام خواب که سایکل های پنجگانه خواب در همین حین انجام خواهد شد بر روی امواج تتا تنظیم خواهد شد.
همچنین حالت های عمیق شدن و رویا نیز سیگنال های مشابهی را ایجاد خواهند کرد.

جالب اینجاست که یادگیری انسان تا قبل از 7 سالگی هیپنوتیک است، یعنی کودکان برای یادگیری نیازی به تکرار و تمرین ندارند و تنها از طریق ضمیر ناخودآگاه و با الگو گرفتن یاد می گیرند و البته امواج مغزی کودکان تا قبل از 7 سالگی روی موج تتا می باشد. (تتا در بزرگسالان تنها در هنگام خواب اتفاق می افتد.)
در نتیجه توضیحات بالا و در طی تحقیقات مشخص شد که 70 درصد از الگو های نیمه خود آگاه در کودکی شکل می گیرند. (البته تحت شرایطی قابل تغییر هستند.)
در امواج مغزی با فرکانس پایین تر ANS یا سیستم عصبی خودمختار فعالیت بیش تری خواهد داشت.

فیلمبرداری از رویا – پرفسور ادم سرف

پرفسور ادم سرف تز دکتری خود را ارائه داده بود که بر مبنای آن از نظر تئوری می شد که از رویا ها فیلمبرداری کرد اما ایشان در مصاحبه ای با شبکه خبری BBC اذعان داشتند که این تز عملا غیر قابل عملیاتی است.
چند سال بعد یک دانشمند ژاپنی که از مصاحبه ایشان با BBC اطلاعی نداشت بر اساس نظریه ایشان دستگاه فیلمبرداری از ذهن انسان را ساخت.
ایشان بعدا گفتند: اشتباهم این بود که فکر کردم نمیشه، و نشد.

فکر چیست؟

تمام دستاورد های بشر حاصل فکر هستند و فکر کوچک ترین واحد تجلی یافته آگاهیست که در بستر ذهن شکل می گیرد و سپس منجر به شکل گیری پدیده ها و رویداد ها در فضا زمان می شود.
با توجه به اینکه همه چیز در ابتدا یک فکر بوده است (مثلا کلمات ما افکار بیان شده و یا اعمال ما افکار اجرا و عملی شده هستند.) در نتیجه اگر فکر درخشانی نداشته باشیم، آینده درخشانی نیز نمی توانیم داشته باشیم چرا که آینده در نتیجه افکار ما شکل خواهد گرفت.
جیمز جینز (فیزیکدان، ریاضی دان و ستاره شناس برجسته انگلیسی)گفته است که دنیا بیش از اینکه یک ماشین عظیم باشد، یک فکر عظیم است.

وضعیت آلفا چیست؟

آلفا که یک فرکانس مغزی است، زمانی قابل اندازه گیری می شود که مغز فرکانسی بین 8 الی 12 هرتز را تجربه می کند از نظر احساسی و فیزیکی، شما در این حالت احساس آرامش و آسودگی را در کنار هشیاری تجربه می کنید.
اهمیت این فرکانس و موقعیت مغزی در اینجاست که آلفا مانند پلی بین 2 دامنه بالاتر خود یعنی بتا و گاما و 2 دامنه پایین تر از خود یعنی تتا و دلتا است. این فرکانس زمانی شکل می گیرد که مغز در حالت انسجام قرار گرفته باشد. دستیابی به این وضعیت مستلزم مراقبه و حالات سکون می باشد و به عبارتی با اراده و در هر زمان و موقعیتی قابل ایجاد است.
در حین قرار گیری در وضعیت آلفا فرکانس بتا به حداقل خود می رسد و سایر فرکانس ها نیز هر یک بسته به وضعیت آن لحظه تغییر می کنند اما معمولا در این وضعیت ذهنی فرکانس های قوی دلتا، طیف متعادلی از تتا و گاما و طیف کوچک و ناچیزی از بتا قابل تجربه است. و همه این ها نشان گر این هستند که لوب های مغزی در انسجام و هماهنگی کامل با هم پیش می روند.
طیف بتا مربوط به استرس و آشفتگی های ذهنیست.
طیف دلتا مربوط به خواب عمیق است.
طیف تتا مربوط به لحظات قبل از خواب و ورود به دلتا است. افراد شفا یافته در کارگاه های دکتر جو دیسپنزا که در حین مراقبه تجربیات دیداری و ملاقات با موجودات غیر زمینی داشته اند، منحنی EEG (منحنی مربوط به ثبت امواج مغزی) بالایی در امواج تتا داشته اند. البته طبق گفته های دکتر داسون چرچ در کتاب از ذهن تا ماده، طی تحقیقاتی به این نتیجه رسیده اند که افراد شفا دهنده در جلسات انرژی درمانی در ابتدا دامنه بالایی از تتا داشته اند و سپس فرد شفا یافته نیز این دامنه را تجربه می کرده است.
(البته کودکان زیر 7 سال نیز همیشه در فرکانس تتا قرار دارند و این به این معنیست که که کودکان همیشه در موج مغزی بزرگسالانی قرار دارند که خواب را تجربه می کنند. یعنی با توجه به اینکه میزان تلقین پذیری و الگو پذیری در تتا در بیش ترین حد ممکن است، پس بیش ترین یادگیری و به عبارتی 70 درصد الگوی شخصیتی افراد تا سن 7 سالگی شکل خواهد گرفت. به همین دلیل است که یادگیری 5 زبان در این سن برای کودکان براحتی امکان پذیر است. و البته مهم است بدانید که کودکان حتی کارتون ها را بصورت واقعی تجربه می کنند.)

فیزیک کوانتوم

فیزیک کوانتوم یا مکانیک کوانتوم یا کوانتوم فیزیک یکی از مسائل بسیار سترگ و شگرف در تاریخ علم و تمدن بشر است.
ریچارد فایمن گفت: هیچکس فیزیک کوانتوم را نمیفهمد و نیلز بور که همدوره آلبرت انیشتین و ماکس پلانک (بنیانگذار فیزیک کوانتوم) بود گفت: که هرکس فکر کند مفهوم کوانتوم را فهمیده باید بداند که هیچ چیز را نفهمیده.
کوانتوم از واژه Quantity به معنی کمیت و مقدار گرفته شده است.
اتم کوچک ترین و آخرین جزء تشکیل دهنده جهان نیست، الکترون و پروتون و نوترون که ذرات زیر اتمی هستند نیز کوچک ترین اجزاء هستی نیستند.
در سال 1900 نظریه کوانتوم توسط ماکس پلانک ارائه شد و بر طبق آن می توانیم انرژی را بصورت بسته ای اندازه گیری کنیم و به کوچک ترین پاکت انرژی کوانتوم می گویند.
نور موج است و دارای طول موج و فرکانس مشخص است ولی سرعت نور واحد است و تنها تفاوت طول موج و فرکانس باعث می شود که طیف رنگی را مشاهده کنیم. نور از اجزایی به نام فوتون ساخته شده است. نور را می توان هم بشکل ذره و هم بشکل موج مورد اندازه گیری قرار داد و فوتون یک ذره کوانتومی است. اگر از نمای نزدیک به نور نگاه کنیم اجزاء بسته بسته شده ای را می بینیم که فوتون هستند.

در دهه 1970 میلادی مشخص شد که نوترون و پروتون که از اجزاء هسته اتم هستند، خودشان از اجزاء ریز تری به نام کوارک ساخته شده اند که این کوارک ها نیز دو نوع دارند که بر اساس جهت حرکت ساعت گرد و پاد ساعت گرد به کوارک های بالا و پایین (Up and Down) نام گرفتند. هر پروتون 2 کوارک بالا و یک کوارک پایین دارد اما نوترون برعکس پروتون 2 کوارک پایین و 1 کوارک بالا دارد.
کوارک ها هیچ وقت تنها نیستند چرا که ناپایدار خواهند شد. بنابر این اتم کوچک ترین واحد سازنده هستی نیست. بار الکتریکی کوارک بالا دو سوم است و بار الکتریکی کوارک پایین منفی یک سوم است و این دلیل مثبت و خنثی بودن بار الکتریکی پروتون و نوترون است.
اما فیزیک کوانتوم تمامی این ذرات را نغز می کند و طبق کوانتوم هر چه هست موج است و اساسا بر اساس ذرات جهان را شناسایی نمی کند. فیزیک مدرن (فیزیک نسبیتی و کوانتوم) جهان را بر اساس پدیده هایی ابر مانند و انتزاعی و تجریدی که کل فضا را در بر گرفته اند و در تمام لحظات به شکل شگفت انگیزی در حال موج زدن هستند، می شناسد. این پدیده ها میدان یا Field نام دارند که در هر نقطه از مکان و زمان دارای مقدار مشخصی هستند.
میدان ها پدیدهایی انتزاعی هستند که کل فضا را در بر گرفته اند. در واقع به این معنیست که پدیده ای مانند الکترون بخشی از میدانیست، به نام میدان الکترونی که کل کیهان را پر کرده است و دائم در حال موج زدن هست. این میدان ها سحاب مانند هستند. و میدان الکترونی یکی از 16 میدان شناخته شده است که میتواند در نقطه ای از زمان و مکان که مقدار مشخصی دارد، آن مقدار را بصورت ذره مشخص کند. در واقع کوانتوم میدان الکترونی، همان الکترون است که یک بسته یا پاکت از امواج الکترونی است که در آن نقطه از مکان و زمان مقدار مشخصی دارد و آن ذره اصیل و مستقل نیست. این قانون در مورد تمام ذرات زیر اتمی کار می کند و تمام ذرات Sub Atomic نمود میدان آن ذره هستند.

نکات: جرم نوترون یک میلیون برابر کوچک تر از الکترون است و در همه اجسام حرکت می کند و خنثی است.
ضمنا طبق نظریه کوانتوم جهان از میدان هایی تشکیل شده است و نه از اتم های جدول مندلیف.

زمانی که فارادی در سال حدود 1825 حرف هایی از فیزیک کوانتوم امروزی زد (آن زمان فیزیک نیوتونی حاکم بود و البته در ذرات بزرگ تر از ذرات زیر اتمی، فیزیک نیوتونی جواب می دهد.) که خطوط نیرو نامیدشان کسی حرف او را قبول نکرد و ایشان گفت میدان مغناطیسی تنها چیزی است که انسان قادر به دیدن آن است. و 50 سال بعد هرتز و همکارش (اسمش رو یادداشت نکردم) برای حرف فارادی اسنادی ارائه کردند و بعد ها انیشتین با ارائه نسبیت و ماکس پلانک و واتسون حقایقی را اثبات کردند و البته در چندین سال بعد در 1925 دو نابغه به نام های هایزنبرگ و شرودینگر تحقیقاتی انجام دادند و متوجه شدند ساختار ماده در ذرات زیر اتمی بسیار عجیب تر از چیزی بود که می توانستند تصور کنند و آن دو معادلات و قوانین ریاضی ای برای رفتار ذرات کوانتومی ارائه دادند که امروزه با نام مکانیک کوانتومی شناخته می شوند.

اگر ساختار جهان از پاکت های انرژی باشد، پس نقطه آشتی بین میدان ها کجاست؟ مگر میدان ها یک تکه نیستند پس پاکت ها چی هستند؟ سپس نظریه میدان کوانتومی شکل گرفت که همه این موارد را در بر می گرفت و خصوصیات عجیبی مانند اثر ناظر در آن وجود داشت و دارد.
فیزیکدان ها می گویند: فیزیک کوانتوم عجیب و غیر عادی است اما درست است چون کار می کند.
مزدافر توضیح می دهد که تا بحال تکنولوژی ای نبوده که بر اساس قوانین فیزیک کوانتوم ساخته شده باشد و کار نکند مانند: لیز، راکتور های اتمی، دستگاه ام آر آی، میکرو چیپست ها، موبایل ها، کامپیوتر ها و خیلی چیز های دیگر…

ویژگی های ذرات کوانتومی

    • ذرات در یک لحظه واحد هم می توانند موج باشند و هم ذره باشند. (Particle weight and douality)
    • ذرات در آن واحد می توانند در بیش از یک مکان حضور داشته باشند. (Super Position)
    • یک ذره کوانتومی در آن واحد می تواند رفتار متضاد داشته باشد و در دو جهت گردش داشته باشد. (اصل عدم قطعیت هایزنبرگ)
    • در هم تنیدگی که طبق آن اگر یک جفت فوتون در هم تنیده داشته باشیم بدون نیاز به حفظ فاصله دو فوتون اگر یکی را تحت تاثیر نیرویی دچار تغییر قرار دهیم، همزمان آن یکی نیز به همان تناسب و میزان تغییر می کند. (بدین معنیست که اطلاعات بیزمان قابل انتقال هستند یعنی سریع تر از نور و بدون صرف زمان) (Entanglement)
    • مشاهده ناظر که به معنی این است که شخص مشاهده گر بر روی ذرات تاثیر می گذارند. (Observer Efect)
    • تونل زنی کوانتومی که به این معنیست که ذره می تواند در یک لحظه مسافتی را بدون صرف زمان طی کند و در مکان دوم پدیدار شود که آنزیم های بدن نیز بدین طریق در بدن عمل می کنند و واکنش های شیمیایی بدن را بدون نیاز به بالا بردن حرارت و فشار تا میلیارد ها برابر سریع تر می کنند و جالب اینجاست که خودشان در واکنش شرکت نمی کنند. (در نتیجه بدن ما ساختار کوانتومی دارد.) (Quantum Tunelling)

ماکس پلانک گفته است: ماده به آن شکلی که می پندارید وجود ندارد و هر آن چیزی که به عنوان ماده می پندارید، اصالت آگاهی را اثبات می کند.
میدان کوانتومی بر خلاف میدان جاذبه زمین، تحت تاثیر فاصله قرار ندارد.
همچنین جیمز جینز گفته است: حرکت و ارتعاش هر 1 الکترون، کل میدان را به حرکت وا می دارد.
دیدوید ژوزف بوهم می گوید: میدان پتانسیل کوانتومی (میدان کوانتومی یا بعد پنجم) یک وجه Implicate (در خود نهان شده) شده و یک وجه Explicate (آشکار شده و تجلی یافته) شده دارد. ذرات وقتی هستند از وضعتی به وضعیتی دیگر تغییر حالت می دهند از حالت Form به Formless تغییر پیدا می کنند ولی هوش لازم برای تغییر وضعیت آن ها به Form در میدان قرار دارد.

موج سواری بر امواج زندگی - مزدافر مومنی

در این جلسه 4 ساعته مطالب مفید زیادی مطرح شد که نمی توانم در اینجا به تفضیل شرح دهم. به همین دلیل با معرفی صفحه رویداد های سایت آقای مزدافر مومنی پیشنهاد می کنم در این کلاس ها شرکت کنید. اما دوست دارم سایر سرفصل هایی که ایشان مطرح کردند و توضیحات و تحقیقات ارزشمندی را ارائه دادند معرفی کنم:

  • دیتایی که با انرژی منتقل می شود و انرژی منفی یا مثبت ندارد بلکه دیتاست که می تواند منفی یا مثبت باشد
  • تغییر عملکرد سیستم گوارش در دوره های خام گیاهخواری و تجربه آقای مومنی که در سن 40 سالگی توانستند 20 سالگی را تجربه کنند و توضیح در مورد بالا رفتن سطح انرژی های حیاتی بدن.
  • معرفی کتاب ماسیمو سیترو ایتالیایی به نام The Basic Code of the Univerce که تحقیق جالب ایشان در مورد بحث TFF که معادل معنایی آن به معنای انتقال ارتعاشات درمانی است و صحبت بر سر تغییر انرژی افراد توسط شخص یا فرد دیگر است و دستگاهی برای اندازه گیری این پدیده نیز ساخته شده است.
  • تاثیر مستقیم اجزا هستی بر روی هم که نتیجه قانون اینترکانکتدنس است و البته توجه به تحقیقات کنستانتین کرتکف که نشان می دهد هیچ عاملی نمی تواند بیش از ذهن بشر تاثیر گذار باشد.
  • عکس بایوفوتونیک به متخصص امکان می دهد که بیماری های آینده را از طریق انرژی های بدن پیش بینی کند و همگنی حوزه انرژی قابل تشخیص خواهد بود و در نتیجه ناهمگنی حوزه های انرژی هم از نظر نقصان یا احتقان نیز قابل تشخیص خواهد بود. و نتیجه گیری این مسئله که بیماری همیشه اول در سطح انرژیک رخ می دهد و احساسات نیز باعث تغییر انرژی در سطح بدن می باشد و در نتیجه حوزه های انرژی ای که از حالت طبیعی خارج شوند می توانند منجر به ایجاد بیماری شوند.
  • توضیح سایکوسوماتیک (روان تنی) بودن 86 درصد از بیماری های بشر و آمار بیماری های سرطانی در ایران که از سال 2013 بالاترین نرخ رشد سرطان را در دنیا داشته است.
  • توضیح در مورد اهمیت تن آرامی که به معنای مشاهده جسم است و اینکه زمینه ای برای مشاهده در سطوح لطیف تر خواهد بود.
  • رنج: از کجا میاد؟ چگونه نگاهش کنیم؟ کالبد درد چیست؟ رنج چیست؟ چرا انسان رنج می کشد؟ رنج از کالبد درد ما برخواسته است و هر یک از کالبد های ما یک حوزه انرژی در حال ارتعاش هستند که مکانیزم و شعور مرتبط با خودش را دارد، کالبد درد تمام ارتعاشات خود را از پسماند درد های گذشته است که با آن مواجهه آگاهانه نشده است. انسان از بدو تولد کالبد درد دارد و سرنخ هایی را از نوزاد های بد اخلاق و خوش اخلاق می توان گرفت. رنج سوخت اصلی آگاهیست.
  • فکر حاصل حرکت ذهن است و ما با مغزمان فکر نمی کنیم بلکه ذهن با حرکت خود باعث ایجاد فکر خلاقه می شود.
  • توضیح مختصر در مورد اینکه: انسان آگاهی ایست بی شکل لاجرم بی زمان که بی واسطه بودن را ادراک می کند و منجر به تکامل هستی و خود می شود.
  • توضیح در مورد نحوه کارکرد چشم که چگونه می بیند و در واقع چه چیزی و چه کسی می بیند و اینکه چشم در واقع یک ابزار اپتیکال است. و انسان دارای کالبد فیزیکی است ولی کالبد فیزیکی نیست.
  • توضیح فرزانگی و اینکه به معنای تمایل داشتن به دانایی و آگاهیست و ریشه کلمه philosophya که معادل آن است. و اینکه فرزانگی پایانی ندارد چرا که دانش پایانی ندارد. بیداری، فرزانگی و روشن بینی همگی حالاتی از آگاهی هستند که مراتب بیشماری دارند و پایانی ندارند. و ادعای دانایی به معنای نادانی محض خواهد بود.
  • توضیح مختصر در مورد روش های مراقبه (تمرکز کردن روی یک چیز، ژرف اندیشی کردن، آشنا شدن با چیزی یا مدیتیشن، مشاهده کردن یا آبزرویشن)
  • معرفی کتاب The Human Antenna نوشته دکتر رابین کلی که در مورد این مسئله است که مغز یک آنتن است. که دائما امواجی را ارسال و دریافت می کند.
  • بدن (کالبد فیزیکی) زمخت ترین بخش از وجود انسان است و مشاهده آن راحت تر از مشاهده سایر کالبد هاست. دم و بازدم از نظر لطافت با آگاهی شباهت دارد. پس مشاهده دم و بازدم تمرینیست برای مشاهده آگاهی. مشاهده دم و بازدم به کسب آرامش کمک خواهد کرد.
  • افکار مثبت و منفی ارتعاشات وجودی را تغییر می دهند. این مسئله قابل اندازه گیری است.
  • اگر آگاهی بصورت همزمان در چند حیطه بیدار و فعال باشد، می تواند تمرینی برای گسترش آگاهی و در نهایت بیداری درونی باشد. اگر آگاهی در خود استقرار داشته باشد می تواند منجر به مراتب بالایی از مشاهده شود.
  • هر فکر می تواند منجر به راه اندازی چرخه های نورولوژیک شود و باعث ترشح موادی همچون نوروترنزمیتر ها شود و با توجه به افکار بد مردم جهان که درصد بالایی از افکار مردمان را تشکیل می دهند می تواند دلیل درست و منطقی ای برای 86 درصد از بیماری های بشر باشد که سایکوسوماتیک (روان تنی) هستند.
  • شاید ذهن و افکار و احساسات نتوانند تمام مدت و مستمر در لحظه اکنون حضور داشته باشند اما بدن انسان مانند لنگر می ماند و چاره ای جز زیست کردن در لحظه اکنون (اکنون سخاوتمند) ندارد. لحظه اکنون فارغ از هرگونه ناراحتی و غم و اندوه است و البته که بدن انسان هر چقدر هم اندک در مسیر رسیدن به بیداری قرار دارد. (کالبد فیزیکی یا بدن انسان 2 وظیفه اصلی دارد و آن ها بقا و تولید مثل هستند.)
  • در سطح تجلی یافته هستی همه چیز در حال تغییر است و تنها چیزی که ثابت است “تغییر” است و این الزام تکامل است و یعنی آنتروپی بر همه چیز حاکم خواهد بود.
  • در علم فیزیک همه چیز معادله است و حتی تغییرات چهره ما و اشکال معادلاتی هستند که در علم فیزیک قابل حساب هستند.
  • میدان هیگز میدانی است که هر یک از میدان ها با ذرات این میدان کوانتومی جرم خواهند گرفت. در واقع هر گاه هر کدام از این میدان ها با میدان هیگز در تماس قرار بگیرد، منجر به جرم بخشی به ذره خواهند شد. و بودا (سیزارتا گوتاما) 2500 سال پیش گفته بود: ذراتی هستند به نام کالاپاس که به تمام ذرات هستی شکل می دهند و در هر نفس بیشمار بار هست و نیست می شوند. امروزه مشخص شده است که این ذرات در بازه زمانی ده به توان منفی بیست و سه بار در ثانیه نمود پیدا می کند. بدین معنیست که هیچ چیز دائم نیست، اما بدلیل سرعت بالای ارتعاش، هست بنظر می رسد و با توجه به اینکه چشم انسان با فرکانس 20 هرتز (20 فریم بر ثانیه) شات های پیوسته ای (بوسیله آنزیم رودامپسین که بر روی شبکیه چشم ترشح می شود و هر بار ترشح به معنای تعویض نگاتیو در دوربین های قدیمی است) را تولید می کند و این فرکانس عکس برداری چشم انسان که همانند دوربین های فیلمبرداری که 24 هرتز هستند عمل می کند منجر به پیوستگی تصاویر ما خواهد شد و البته نور لامپ هم 50 هرتز است و بصورت یک موج سینوسی قطع و وصل و همچنین بدلیل پایین تر بودن فرکانس چشم ما بدون قطع و وصل شدن دیده می شود.
    چشم هر چیزی که بیش از 20 فریم بر ثانیه باشد را بصورت پیوسته می بیند پس ذرات که در هر ثانیه صد هزار میلیون تریلیون بار (ده به توان منفی 23) هست و نیست می شوند، دائم “هست” به نظر ما خواهند رسید. دیوید ژوزف بوهم توضیح علمی دقیقی در مورد لحظاتی که ذرات نیستند و اینکه کجا هستند داده است.
  • توضیح کوتاهی در مورد جهان های موازی و امکانات کوانتومی در واقع “امکان ها ی کوانتومی”
  • توضیحات کاملی در مورد الگو های تداخلی امواج (Interference Pattern) و بیان آزمایش Double Slit که نگاه ناظر در تغییر رفتار ذرات کوانتومی را اثبات می کرد. و همچنین قانون Particle weight and douality را بیان می کرد.
  • توضیح قانون اینترکانکتدنس (Interconectedness) که توسط دیوید ژوزف بوهم (فیزیکدان آمریکایی) در سال 1943 میلادی مطرح شد و به معنی به هم پیوستگی ذاتی اجزاء هستی می باشد و وحدت کیهان را در تمام سطوح هستی بیان می کند.
  • آلبرت انیشتین گفته است: هر سامانه کوانتومی در هر لحظه پتانسیل ذره بودن و موج بودن را بصورت همزمان دارد. اینکه به کدام شکل نمود پیدا می کن (موج یا ذره) وابسته به نگاه ناظر است و توضیح اینکه همیشه یک Universal Observer وجود دارد. (وگرنه ممکن بود در صورت عدم مشاهده ماه توسط ناظران، ماه ناپدید شود. ) (آلبرت انیشتین بواسطه مثال ماه در ابتدا نظریه کوانتوم را مورد نقد قرار داده بود.)
  • یکی از کاربرد های مشاهده این است که می توانیم عضوی از بدن که نیاز به درمان دارد را مورد مشاهده قرار دهیم و این کار در قدیم راهی موثر برای خود درمانی بوده است.
  • تمرین مشاهده و حبس 5 ثانیه ای دم در بدن و تفکر بر اینکه این دم در درون مغز یا هر عضو دیگری از بدن می رود.(این کار می تواند حوزه های انرژی بدن را تغییر دهد.)
  • انجام آزمایش سوزن نخ شده که قدرت ذهن انسان در جابجایی اشیا را اثبات می کند و سوزن ها بدون اراده فیزیکی بلکه با اراده ذهنی در جهت مورد نظر ما تکان می خورند.
    مراحل به این شکل بودند که سوزن نخ شده را با آرامش و بدون اینکه آن را محکم بگیریم از قسمت نخ می گیریم و بدون هیچ گفتگوی ذهنی و توجه به سایر عوامل محیطی، با چشم جهت حرکت سوزن را تصور می کنیم و تنها اراده و نگاه می کنیم که سوزن به موازات بدن یا عمود بر بدن و یا بصورت چرخشی در یکی از جهات حرکت کند. (بدون استثنا، تمامی افراد حاضر موفق شدند که اراده خود را بر سوزن اعمال کنند.)
    در این آزمایش وضعیت و آرامش ذهن اهمیت زیادی در موفقیت آزمایش دارد. این کار نورو فیزیولاجیکال است و در واقع سیستم عصبی انسان است که دستورات را به دستان انسان برای جابجایی می فرستد.
  • تکان دادن اشیاء با حفظ فاصله و بدون دخالت عوامل فیزیکی “سایکو کینزیس” یا “سایکو سینتیکس” نام دارد.
    افرادی همچون یوری گلر توانایی انجام سایکو کینزیس و سایکو سینتیکس را دارند و این کار که مثلا قاشقی را در دستان فرد دیگری کج کنند از توانایی هاییست که ذهن تمامی افراد بشر بصورت ذاتی وجود دارد. (یعنی ذهن می تواند بر ماده تاثیر بگذارد (مستقیم یا غیر مستقیم))
  • مکاتب و فلسفه های فکری طول تاریخ همگی در یک چیز متفق القول بوده اند و آن وجود است. هیچ مکتبی نیست که گفته باشد وجود، وجود ندارد. وجود با مشاهده حس می شود. شاید در سطح فیزیکی وجود را بوسیله بدن حس کنیم، اما بر تمامی اجرام فیزیکی آنتروپی حاکم است و روزی خواهد رسید بدن از بین می رود ولی وجود چی؟ از بین می رود؟
    بنظر می رسد که ما در فضا و زمان حرکت می کنیم اما واقعیت اینست که این فضا و زمان است که از ما عبور می کند و یک تجربه زمینی را برای ما به ارمغان می آورد.
    مثال ایشان جالب بود. مزادافر مثال زد: اگر از یک فرد 40 ساله بپرسیم 40 سال یعنی چقدر؟ بدون شک جواب واضحی برای گفتن ندارد. چرا که زمان بر آگاهی نمی گذرد و دلیلش نیز آنست که آگاهی “بیشکل، لاجرم بیزمان است و زمان میزان تغییر اشکال است در حالی که آگاهی بی شکل است.” اما بدن انسان یا خورشید شکل دارند و آنتروپی که طبق آن همه چیز رو به زوال است، سرانجام بر آنها حاکم می شود.
  • کامپیوتر های کوانتومی که شرکت IBM اولین نسل آن ها را در سال 2016 ساخته است Bit های آن QBit هستند. این کامپیوتر ها بیش از 1000 برابر سریع تر از تمام کامپیوتر های دنیا عمل می کنند.
    توضیح در مورد Artificial Intelligence یا هوش مصنوعی که مفاهیمی را می آموزد که از قبل نداشته است.
    مزدافر ما را به سویی برد که تصور کنیم کامپیوتری که قرار است بستر هوش مصنوعی باشد، از نوع کامپیوتر های کوانتومی باشد. چه خواهد شد؟ (طراحان این سیستم ها می گویند که این تکنولوژی از مرز خطر گذشته است و دیگر نمی توان جلوی آن را گرفت.)
  • در سال 1993 میلادی پرفسور جان ساموئل هیگلین (فیزیکدان) در فرفیلد آیووا آزمایشی انجام داد که مجددا در شهر نیویورک بصورت رسمی توسط ایشان انجام شد.
    آزمایش رسمی ایشان به این شکل بود که افرادی (چند هزار نفر) را در جایی جمع کردند که وظیفه آنها مراقبه و طلب خیر و دعا و انرژی مثبت بود. طبق آماری که دپارتمان پلیس نیویورک در بازه زمانی 2 هفته مراقبه افراد، منتشر کرده بود حیرت انگیز بود: طی این دو هفته میزان 23.3 درصد از جرم، جنایت، تجاوز، تصادفات، دزدی و … نسبت به 5 سال گذشته بطور بی سابقه ای کم شده بود. این آزمایش چندین بار دیگر انجام شد و هر بار نتیجه ای مشابه می داد. نام این رویداد را WPA یا گرد همایی صلح جهانی نام گذاری کردند و فرمولی نیز بدست آمد که طبق آن (هرگاه جذر یک درصد جمعیت یک جامعه، همزمان به عمل واحدی مشغول باشند، بر روی خرد جمعی و رفتار اجتماعی آن جامعه تاثیر می گذارند.)
    در سال 1998 میلادی که اسرائیل به لبنان حمله کرد، تیمی را به لبنان بردند (بدون اطلاع سیاستمداران)و آتش بس اعلام شد.
    و این همان امکان کوانتومی است که به نگاه ناظر بستگی دارد.
  • اگر از منظر حوزه های تاثیر گزاری بشر نگاه کنیم و متوجه حوزه های ضروریات (اتفاقاتی که در انجام آن ها نمی توانیم دخالت داشته باشیم)، نیمه ضروریات (اتفاقاتی که می توانیم در وقوع آن ها تاثیر گذار باشیم) و حوزه سوم یعنی حوزه ای که در آن رویداد ها بر اساس تعامل اجزاء هستی با یکدیگر روی می دهد. باشیم، همه چیز بصورت قانون مند و با هدف در حال انجام است و حتی تصادفات نیز تصادفی نیستند و در اثر قوانین و انرژی ها بوقوع می پیوندند.
    همه رویداد ها رویداد کوانتومی هستند که می توانستند در حالت های دیگری بوقوع بپیوندند.
    هر تغییری که ناممکن به نظر می رسد می تواند در یک لحظه بوقوع بپیوندد. پس ما برای تغییر جامعه باید حداقل یکی از افراد (جذر یک درصد از جمعیت جامعه) باشیم و با افکار مثبت بر روی جامعه تاثیر بگذاریم. نکته: این فرمول بصورت منفی هم تاثیر گذار است و اگر مثبت فکر نمی کنیم حداقل منفی فکر نکنیم.
  • موسسه هارت مس که نام آن به معنای تحت الفظی به معنی ریاضیات قلب است و از دانشمندان، فیزیکدانان، جامعه شناسان و … در سال 1991 میلادی بنیان گذاری شد. آنان متوجه شدند که عملکرد قلب انسان می تواند در حوزه ی تاثیرگزاری ای به وسعت کل هستی بر روی خود فرد و کل جهان هستی تاثیر بگذارد.
    آنان متوجه شدند که قبل از اینکه تصویری به افراد مورد آزمایش نشان دهند، افراد در لحظات قبل از نمایش الگو های قلبی متناسبی با موضوع تصاویر (جنگ، شادی، سکس و …) از خود بروز می داده است.
    موسسه هارت مس کتاب های هوش قلبی و ریاضیات قلب را منتشر کرده است که به فارسی نیز ترجمه شده اند. همچنین هارت مس تعداد 7000 ایستگاه در سراسر سیاره ایجاد کرده است که یکی از آنها نیز با دانشگاه تهران در ارتباط است.
    بوسیله این ایستگاه ها ارتعاشات قلبی انسان های کره زمین را مورد تحقیق قرار می دهند و متوجه شده اند که معمولا قبل از وقوع اتفاقات بزرگ (مثبت یا منفی) جامعه انسانی بوسیله قلب خود آن را پیش بینی می کنند.
    HRV یا Heart Rate Variation نوسانات قلبی را در دوره هایی ثبت می کند.
    همچنین هارت مس متوجه شد که هر کدام از اعضای بدن میدان مغناطیسی منحصر به خودش را دارد و قلب میدان الکترومغناطیسی ای با شدت 5000 برابر قوی تر از مغز را داراست. جالب اینجاست که فکر (مثبت یا منفی) بی زمان میزان این میدان ها را تغییر می دهد.
    طبق قانون سوم نیوتون، هیچ نیرویی بصورت منفک وجود ندارد و تمام نیرو ها انعکاس دارند و طبق اصل بقای انرژی، انرژی نمی تواند نیست شود، پس انرژی موجود در افکار ما هم انعکاس و هم تاثیر دارند.
    هارت مس متوجه شد که تاثیر گزار ترین عامل تغییرات، ارتعاشات وجودی انسان است که از قلب تابش پیدا می کند و نام آن، امضای تشعشعاتی (Vibrational Signature) می باشد.
    قلب 40 هزار رشته عصبی در خود دارد که جدا و بدون ارتباط جدی با اعصاب مغز است. قلب قبل از تمام اعضای بدن شکل می گیرد و البته آخرین عضوی است که از کار می افتد. اولین سلولی که در بین سلول های زیپوت اولیه، در روز 21 ام که Organogenesis (اندامزایی و تخصصی شدن در توده سلولی اولیه) رخ می دهد، شکل می گیرد، اولین سلول قلب در یک آن تکان می خورد و بعد تکان می خورد و بعد تکان تکان می خورد و جالب اینجاست که مغز در هفته ششم شکل می گیرد.
    قلب در ارتباط با خورشید است و خورشید مهر است و قلب مرکز تابش مهر است.
    تاثیر گزار ترین احساس، احساس شکرگذاری قلبی است و درک و حس کردن کار قلب است.
  • عشق آخرین دلیل همه چیز خواهد بود. و برای اینکه امضای تشعشعاتی شما تاثیر گزار باشد و هرچه می خواهد بشود پس قلب که آفریننده امضای تشعشعاتی است باید عاری از هرگونه گیر و گره باشد پس شفقت و بخشش را ه کار های بشر در بخشش و تقاضای بخشش است. شفقت واژه ایست به مصابح کلیدی برای باز کردن درب های قلب.
  • معرفی کتاب ریگ بدا که می گوید: در سیاره زمین 4 دوره وجود دارد که خرد جمعی بشکل فاحشی تغییر می کند و دارای ویژگی های متفاوتی می شود. شامل : عصر طلایی (ساتیا یوگا)، عصر نقره، عصر مفرق و عصر حدید یا آهن.
    در عصر طلایی همه انسان های ساکن زمین، در راه فرزانگی قرار دارند و بطور کل دروغ وجود ندارد.
    در عصر نقره نفس تحتانی بوجود میاید و به همین منوال نا زیبا می شود و در آخر نیز که عصر آهن است، دروج یا دروغ (که نام دیگر اهریمن نیز هست که با پتیارگی با آفریدگان اهورایی می ستیزد.) بوجود میاید.
    همیشه جهش آگاهی همراه با گسستی سنگین همراه بوده است.
  • ایشان مطرح می کنند که در هر عصر، روح هایی که به زمین میایند، همگروه هستند و روحی که به فرزانگی رسیده دلیلی برای همگروه شدن با روح هایی که باید در عصر آهنین، مانند تیری در کمان به سمت فرزانگی بروند، ندارد. دلیلی برای هبوط در تن ناسوطی ندارد. همه ما در جایگاه به حق خود قرار داریم و رنج سوخت اصلی آگاهی خواهد بود اما نه رنجی که عمدی باشد.
  • معرفی کتاب Big Data که تحقیقیست راجع به دروغ در سال 2017.
  • معرفی مفهوم همبستار که می گوید هر گاه تاریکی به اوج خود می رسد، تمایل به روشنایی نیز به اوج خواهد رسید. به همین دلیل است که روح های نیازمند فرزانگی باید در اوج تیرگی یعنی عصر آهن فرود بیایند.
  • توضیح مختصر در مورد ترنزیت سیاره ژوپیتر (مشتری(معنوی ترین سیاره)) با کیوان (زهل(موثر ترین سیاره در رسیدن به وارهیدگی که البته دردناک است)) که تا آخر دی ماه 1398 ادامه خواهد داشت و هر 900 سال یک بار اتفاق می افتد.
    همچنین توضیح کوتاهی در مورد چرخه آکواریوس که هم اکنون در این چرخه هستیم و بیان اینکه چرخه های از 2 ساعت تا چندین هزار ساله داریم که ناظر زمینی آن ها را می بیند.
  • آنچه که در رویا یا در واقعیت می بینیم، به یک اندازه واقعی هستند و به عبارت دیگر به یک اندازه غیر واقعی هستند. که توضیح آن مربوط به میدان پتانسیل کوانتومی و بعد پنجم است.
  • زیبایی مفهومیست نسبی که به نسبت به مفهوم متضاد آن (زشتی) ادراک می شود. و و در جبر و اختیار نیز در زندگی انسان به همین شکل معنی می گیرند و به عبارتی اگر جبر مطلق باشد، خود ناقض مفهوم جبر خواهد بود و همینطور اختیار، زیبایی، زشتی، خوشحالی، ناراحتی و …
    باید توجه داشت اینگونه مفاهیمی مانند جبر و اختیار، هر دو از یک جنس از وجود می باشند و از لحاظ ماهوی هر دو یک چیز هستند. مانند گرما و سرما که هر دو از یک جنس و از مولفه های دما هستند.
  • دکارت که در حدود 300 سال پیش(بنیان گذار DOUALISM یا دوگانگی بود) و ابن سینا در 1000 سال پیش و افلاطون در 2400 سال پیش و 2600 سال پیش بودا و 6000 سال پیش اندیشه همبستار که متعلق به ایران باستان بود، دوگانگی را مطرح کردند.
    دو نیرو در جهان جاریست، یکی اهورایی، یکی اهریمنی. یکی گسترنده و دیگری کاهنده، از کنش هر یک، دیگری به واکنش می افتد و از واکنش هر یک دیگری واکنش نشان می دهد، از این رو کار جهان هرگز ایستایی ندارد.
  • درک وحدت و به هم پیوستگی تمامیت هستی یکی از اهداف مراقبه هاست و درک این پیوستگی نتیجه تجربه عملی مراقبه خواهد بود. مراقبه می تواند منجر به بهبودی بیماری ها شود و شبیه نوعی شارژ الکتریکی خواهد بود و در ادامه این مراحل ممکن است یکی از تجربیات غیر عادی مانند: “خلع تن” یا OBE یا Out of Body Experience رخ دهد.
  • ترس ذهنیست و بصورت واقعی وجود ندارد. این نکته که ترس از مرگ یا از دست دادن نزدیکان و یا ترس از دست دادن شغل و … همه و همه ناشی از ذهن ماست و به عبارتی ذهن نا آگاه ماست. برای خروج از ترس ذهنی، نیاز به عامل دیگری از قلمرو دیگریست و آگاهی باید عمل کند و به عبارتی آگاهی باید ترس را مشاهده کند.
    در سطح ژرف تری از ذهن، آگاهی ای وجود دارد که می تواند ذهن را مشاهده کند و راه حلی برای عبور از ترس ذهنیست. و اولین گام برای رفتن به فراسوی ترس، آگاه بودن به آن است و البته بهترین واکنش نسبت به افکار ترسناک، “عدم واکنش” است
  • بدن فیزیکی (کالبد فیزیکی) که مسئول زیستن در جهان فیزیکیست، محدودیت فیزیکی دارد. یعنی ما در زمان و مکان قفل هستیم اما کالبد ذهنی هم که مانند کالبد فیزیکی یک حوزه انرژی قابل ارتعاش است و در فرکانس دیگری است و با توجه به اینکه کالبد های ما در هم تنیده هستند، اما کالبد ذهنی محدودیت فیزیکی ندارد و می تواند در زمان و مکان حرکت کند و به عبارتی در مکان و زمان قفل نیست و دلیلی بر مفاهیمی مانند: رویای صادقه(در عرفان اسلامی) است.
    و البته کالبد ها هم وسیله هایی هستند در خدمت آگاهی برای تجلی در سطح مورد نظر در آن کالبد. پس انسان آگاهی ایست فردیت یافته، بیشکل لاجرم بی زمان، بیکران، جاودان که بی واسطه بودن را ادراک می کند. و تفاوت آن با خداوند در این است که او تمامیت یافته، کل و آفریننده است.
  • مادامی که اهل مرگ اندیشی نباشید، نمیتوانید با پتانسیل کامل زندگی کنید. و البته که مرگ به معنای نیستی نیست.
  • یک مشاهده گر واقعی هیچ گاه منتظر چیزی نیست و نوع خاصی از حالت ها را به انتظار نمی کشد بلکه تنها حاضر می ماند و هست و آگاه است و تسلیم است و در نتیجه خودش اتفاق خواهد افتاد.
    نکته: تجربه ذهنی موجب هیجان می شود ولی تجربه باطنی منجر به آرام جان خواهد شد.
  • یکی از عکس العمل های طبیعی آگاهی نسبت به ساکن شدن در خود، “جوشش شعف” است که در طی و بعد از مراقبه رخ می دهد.
  • کیهان که از واژه اصلی “گیهان” به معنای موجود زنده و پوینده بودن است.
  • میشیو کاکو که یکی از برجسته ترین فیزیکدانان عصر نوین می باشند در جواب سوال (جهان از چه ساخته شده ؟) گفته اند از میدان هایی که که موجب تجلی ذرات می شوند. ولی از دید فیزیکی از اتم هایی که 99.999999999 از حجم آنها خالی است و مابقی هسته هایی هستند که آنها هم از الکترون و پروتون و نوترون هایی تشکیل شده اند که آن ها هم از انواعی کوارک ها و … تشکیل شده اند و … و در آخر هیچ چیز “Noting”
  • عدم، نیستی نیست بلکه پتانسیل وجود است.
  • انیشتین گفته است : فضای خالی خالی نیست بلکه میزان غیر قابل تصوری انرژی در خود دارد.
    ماده فیزیکی (Atomic Matter) 4 درصد از جهان را تشکیل می دهد.
    ماده تاریک (Dark Matter) که قابل رصد نیست ولی قابل اندازه گیری هست، 73 درصد از کیهان فیزیکی را تشکیل می دهد. که قبلا به فضای خالی (Empty Space) شهرت داشت.
  • پرفسور فرانسیس الن یانگ که یکی از برجسته ترین چشم پزشکان قرن اخیر بوده اند آزمایش جالبی انجام دادند و در چشم حیوانات مختلف سنسور قرار دادند تا متوجه شوند آنان چطور می بینند، متوجه شدند که مار ها، طیف حرارتی می بینند، عقاب ها دو دید دارند، موش ها سیاه و سفید می بینند، گاو ها جهان را بزرگ تر می بینند و اصولا جهان شکل ثابتی ندارد و هر یک از موجودات بنا به امکاناتشون جهان را به شکل متفاوتی تجربه می کنند و در نتیجه جهان یک حوزه انرژی در حال ارتعاش است که شکل ثابتی ندارد.
  • معرفی موسسه هارت مس که تحقیقات ارزشمندی در مورد قدرت های قلب انسان انجام داده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت ، استفاده از سرویس ریکپچای گوگل الزامی است که منوط به خط مشی رازداری و شرایط استفاده گوگل است.

من با این قوانین موافقم.